اقتباسی از مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه
اقتباسی از مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه
در کتاب ادبیّات فارسی سال سوم رشته ی انسانی بخشی از این مقدّمه آمده است و ما هم در اینجا ضمن معرّفی اجمالی کتاب و اشاره به منابع کتاب و زندگی نامه ی نویسنده بخشی از فصل شکر از باب نهم: در بيان مقامات را برای مطالعه یبیشتر همکاران آماده نموده ایم با ذکر این نکته که فصل شکر یکی از بخشهای زیبای کتاب از نظر زبانی و معنایی می باشد.
کتاب مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه نوشته ی عزالدين محمود بن علي كاشاني در قرن هشتم و از متون مهم درباره ی تصوّف وآداب آن می باشد . این کتاب را سالها پیش-1325- علّامه همایی آن را تصحیح نموده ، با نوشتن مقدّمه ای طولانی امّا عالمانه و ضروری بدان رونقی دوباره بخشیده است .
تعداد اجزاي جمله در كنكور 89
تعداد اجزاي جمله در كنكور 89
www.adabesarw.blogfa.com
هرسال در كنكور سراسري يكي از سؤالات در بخش زبان و ادبيّات فارسي تشخيص تعداد اجزاي جمله مي باشد. چون صورت سؤال و گزينه ها معمولاً طولاني مي باشد دانش آموزان از جواب دادن به اين سؤالات طفره مي روند غافل از اينكه با در نظرگرفتن چند نكته و تكنيك جزئي به راحتي و در كمترين زمان ممكن مي توان جواب سؤال را يافت و گزينه ي صحيح را با اطمينان كامل انتخاب نمود.
در هر رشته از رشته هاي امتحاني( تجربي ،رياضي ، عمومي انساني ، زبان و هنر ) يك سؤال طرح شده است و در مجموع پنج سؤال كنكور امسال را بررسي مي كنيم .
1-كدام عبارت سه جزيي گذرا به مسند است ؟
ملالت ملامتيان
ملالت ملامتيان
و من - كه علي بن عثمان الجلّابي ام ، وفّقني الله - مي گويم :
كه اندر آن زمانه مر ملامت را فعلي مي بايست مستنكر و پديد آمدن به چيزي به خلاف عادت .
اكنون اگر كسي خواهد كه مر او را ملالت كنند گو :
دو ركعت نماز كن درازتر يا دين را به تمامي ببرز .
همه خلق به يكبار ورا منافق و مرايي خوانند .
درويش گنج بخش( گزيده ي كشف المحجوب ) به انتخاب دكتر محمود عابدي
نشر سخن ، ص.85
شمّه ای از زندگی الب ارسلان
شمّه ای از زندگی الب ارسلان
در ادبيّات فارسي سال دوم یکی از قصاید عالی سنایی آمده است که با بيت زیر پايان می یابد :
تن الب ارسلان ديدي ز زفعت رفته بر گردون
به مرو آ تا كنون در گل تن الب ارسلان بيني
هميشه دانش آموزان درباره ي شخصيّت الب ارسلان - حاكم سلجوقي - پرسش دارند . نوشته ي زير به نوعي به زندگي وي مي پردازد. اميد است كه دبيران محترم با مطالعه ي آن و انتقال آن به دانش آموزان پرسش هاي آنها را جوابگو باشند. متن زیر از کتاب (( سلطان العشّاق – نوشته ی دکتر غلامرضا افراسیابی )) با اندکی تلخیص برگزیده شده است .
سلجوقيان طايفه اي از تركان اعز يا غز بودند .مؤسّس اين خاندان شخصي بود موسوم به تقاق اين مرد به همراهي ايل خود به واسطه ي تنگي چراگاه ،و پاره اي مسائل سياسي و نقار با فرمانرواي تركستان ،يبغو ،از آنجا گذشته و در ماوراءالنهر مقيم گرديد .فرزند وي سلجوق بعد از پدر در محاربات و جنگهاي آن زمان به نفع سامانيان شركت مي جست و به همين علّت به تدريج صاحب نام و اعتباري گرديد .بعد از مرگ سلجوق پسرش ميكائيل ،به پايمردي تركان قبيله ي پدري ،با كفّار مجاور مساكن خود به جنگ پرداخت اما در جنگ كشته شد .((پسران وي : يبغو ، جغري و طغرل بعد از مرگ پدر قبيله ي خود را از ناحيه ي جند به حدود بخارا كوچ دادند .
كليله و دمنه به روايت من
كليله و دمنه به روايت من
از متن زيركه از كتاب ارزشمند كليله و دمنه انتخاب شده است مي توان در كلاس از جمله براي تفهيم ساده نويسي ، تشخيص آرايه هاي ادبي و تدريس جملات چهارجزئي و ... استفاده نمود.
بيچاره كسي كه به صحبت جبّاران مبتلي گردد
كه
عقده ي عهد ايشان زود سست شود
و
تكواژ و انواع آن
تكواژچيست؟
تکواژ (morpheme)، کوچکترین واحد معنی دار در هر زبان است. شاید به نظر بیشتر مردم «واژه»، کوچکترین واحد معنی دار زبان باشد، اما واقعیّت این نیست.هرواحد معني داري را كه به واحدهاي معني داركوچك تربخش پذيرنباشد تكواژگويند. تكواژها را نسبت به اين كه به تنهايي به كار روند يا نه به ترتيب به دو دسته ي تكواژآزاد وتكواژ وابسته تقسيم مي كنند. مثلاً دركلمه ي «حقوق بگير» تكواژ «حقوق» و «گير» تكواژ آزادند اما تكواژ «بِ» تكواژ وابسته است . زيرا معني وكاربرد مستقل ندارد.
وند چيست؟ به تكواژهاي وابسته اي كه معني وكاربرد مستقل ندارند «وند» گويند و بسته به اين كه پيش از تكواژآزاد يا بعد ازتكواژآزاد يا بين دو تكواژآزاد قرارگيرند به ترتيب «پيشوند»،«پسوند» و«ميانوند» ناميده مي شوند. به طور مثال تكواژ وابسته ي «با» دركلمه ي «باسواد» پيشوند ، تكواژ وابسته ي«يت» دركلمه ي «موقعيّت» پسوند وتكواژ وابسته ي «الف» در كلمه ي «سراسر» ميانوند مي باشد.
وند تصريفي ، وند اشتقاقي:
باز هم عذر خواجه
دکتر عبّاس گلکار بر مطلب عذر خواجه یادداشتی توشته اند که جای تامّل و تقدیر دارد و عیناً درج می گردد.
عذر خواجه
عذر خواجه عبدالله
در درس اوّل ادبیّات فارسی سال دوم دبیرستان عباراتی از مناجات های خواجه عبدالله آمده است که خواندنی و جالبند.امّا در قسمتی از آن:
الهی عبدالله عمر بکاست امّا عذر نخواست1
بیشتر دبیران و شارحان متن و از جمله خود بنده سال ها عذر نخواستن را به معنای توبه نکردن معنی کرده اند که با توجّه به دلایل زیر به نظر می رسد که در اشتباه بوده ایم.
نوشته ی زیر ازآقای هادی اکبرزاده( بجنورد- 1352) است . ایشان دکترای زبان و ادبیّات فارسی و مدرّس دانشگاه ها و دبیر دبیرستان هستند . ضمن تشکّر و قدردانی از این نکته یابی و تیزبینی ایشان ، با اجازه از محضرشان این نوشته را از مجلّه ی رشد آموزش زبان و ادب فارسی –دوره ی نوزدهم – شماره ی 3 صفحه ی 38 –بهار 1385عیناً جهت استفاده ی دبیران و دانش آموزان نقل می کنیم.
حکایتی از تاریخ بیهقی
کتاب تاریخ بیهقی ازآثار ارزشمند زبان فارسی است . هم از جنبه ی ادبی و هم از جنبه ی تاریخی. در کتب دبیرستان و پیش دانشگاهی نمونه ها یی از این کتاب و مطالبی درباره ی آن نقل شده است.
در ادبیّات فارسی سوم انسانی داستان مشهور حسنک وزیر و نقدی بر کتاب را می توانیم بخوانیم .همچنین در ادبّیات فارسی سوم تجربی داستان قاضی بست و نقدی برتاریخ بیهقی آمده است .
در زبان و ادبیّات فارسی پیش دانشگاهی داستان افشین و بودلف آمده که متاسفانه چند سالی است جزو حذفیات است و شاید کمتر کسی آن را بخواند.
نکته ای که در نقدهای بر کتاب تاریخ بیهقی زیاد تکرار می شود و اتفاقاً آن را جزو امتیازات کتاب برمی شمرند وجود داستان هایی در اثنای ماجراها برای پند و اندرز است. در اینجا یکی از نمونه های تاریخی و داستانی کتاب را جهت استفاده ی دبیران در کلاس به حضور ارسال می گردد. با ذکر دو نکته:
حذفيات دروس زبان و ادبیات فارسی
فهرست حذفيات دروس زبان و ادبیات فارسی برای آزمون سراسري سال 1388
|
ادبيات فارسي (3) (غيرعلوم انساني) |
1/249 |
86 |
سوم |
سه پرسش از تولستوي از صفحه 92 تا 97 درس 20: از پاريز تا پاريس از صفحه 158 تا 165
|
|
زبان فارسي 3 (غير علومانساني) |
3/249 |
86 |
سوم |
كه به ترتيب عبارت است از: صفحات 51 تا55 (عدل- موزه كلمانسو ) 129 تا 130 ( قبض آب) 182 |
|
زبان فارسي 3 (تخصصي انساني) |
4/249 |
86 |
سوم |
صفحات 120 تا 122 ( آرش ) و134 تا 135 ( قبض آب و...) |
|
زبان و ادبيات فارسي 1و2 |
1/283 |
87 |
پيش دانشگاهي |
- از «چشمها را بايد شست، جور ديگر ... » - صفحة 206 و207 |
|
تاريخ ادبيات ايران و جهان (1) |
1/246 |
85 |
دوم |
|